دوره 5، شماره 46، فروردین 1401، صفحات 65 - 55
نویسندگان : زینب شهبازی * و فهیمه محمدیان

چکیده :
مقدمه: افسردگی حالتی خلقی شامل بی‌حوصلگی و گریز از فعالیت یا بی‌علاقگی و بی‌میلی است و می‌تواند بر افکار، رفتار و احساسات در زنان متاهل تأثیر بگذارد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه خود تنظیمی رفتاری و سازگاری اجتماعی در زنان متاهل افسرده به مواد مخدر در دوره درمان انجام شد. روش: اين مطالعه یک پژوهشی توصیفی و همبستگی است هدف تحقیقات توصیفی و همبستگی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص بود. نخست، نمونه‌گیری آزمودنی ها با استفاده از ملاک‌های ورود و خروج صورت گرفت، جامعه آماری شامل زنان متاهل افسرده مراجعه کننده به دو مرکز ترک اعتیاد استان البرز شهرستان کرج در سال 1400 بود. با روش نمونه‌گیری خوشه ای نمونه آماری شامل 357نفر از زنان متاهل افسرده که افسردگی آنان با اجرای آزمون افسردگی بک تایید گردیده بود انتخاب نمود. آزمودنی‌ها به ابزارهای پژوهش شامل مقياس خود تنظیمی رفتاری براون، ميلر ولاوندوسکي (1999 ) و مقياس سازگاری اجتماعی پي كل و ويسمن (1999) پاسخ دادند. يافته ها: تحليل داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که دوره درمان زنان متاهل افسرده معتاد به مواد مخدر رابطه¬ی معناداری وجود دارد که اين رابطه در سطح آلفای 01/0 معنی دار است، افرادی که در خود تنظیمی رفتاری و سازگاری اجتماعی و هریک از ابعاد آن نمرات بالایی گرفته اند، دوره درمان بهتری داشته اند. نتيجه گيري: بر اساس يافته‌ها، افرادی که داری خود تظیمی رفتاری و سازگاری اجتماعی بالایی داشتند دروه درمان بهتری داشته و همچنین باعث کاهش افسردگی در زنان متاهل شد.

کلمات کلیدی :
خود تنظیمی رفتاری، سازگاری اجتماعی، دروه درمان، زنان افسرده معتاد به مواد مخدر