بررسی تاثیر گرایش به تفکر انتقادی بر توانایی حل مساله خلاق در دانشجویان
دوره 3، شماره 30، آذر 99، صفحات 168 - 155
نویسندگان : وجیهه کریمی *
چکیده :
دست یابی به توانمندی سازماندهی و بهره گیری از اطلاعات در حل مسائل نیازمند گرایشات و پیش بایسته هایی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرگرایش به تفکر انتقادی بر توانایی حل مسئله خلاق دانشجویان کارشناسی علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز شهرکرد در سال تحصیلی 99-1398صورت گرفته است. این تحقیق از منظر جمع آوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی – همبستگی و از حیث هدف در گروه تحقیقات کاربردی قرار دارد. از این رو، تعداد 290 نفر از جامعه طبق جدول مورگان، به روش تصادفی به عنوان نمونه گزینش و ابزار پژوهش مشتمل بر پرسشنامه های استاندارد گرایش به تفکر انتقادی ریکتس( 2003) و پرسشنامه حل مساله هپنر( 2004) به ترتیب با آلفای کرونباخ( 92/0 و 90/0) برای آنها اجزا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، آزمون کولموگروف- اسمیرنف و همبستگی پیرسون به کمک نرم افزار23spss استفاده گردید. طبق یافته ها بالاترین میزان ارتباط بین گرایش به تفکر انتقادی و توانایی حل مسئله در سطح 05/0مشاهده شد. ضرایب این ارتباط بین گرایش به تفکر انتقادی با زیر مقیاس های اعتقاد به حل مسئله و کنترل شخصی در سطح متوسط قابل تایید و بین گرایش به تفکر انتقادی و زیر مقیاس سبک گرایش- اجتناب غیر قابل تایید بود. بنابراین نتایج نشانگر آن است که افراد دارای گرایش به تفکر انتقادی مثبت از توانایی حل مسئله بهتری برخوردارند. همچنین گرایش به تفکر انتقادی، خودکارآمدی و باور فرد را نسبت به توانمندی در حل مسئله؛ و کنترل بر هیجانات و رفتار شخصی در هنگام پرداختن به مسئله ارتقاء می بخشد. ولی ارتباطی بین این گرایش با ایجاد تمایل یا اجتناب برای حل مسئله یافت نشد. از این رو، نتایج این پژوهش آموزش و تقویت تفکر انتقادی دانشجویان را به منظور موفقیت در حل مسائل زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی پیشنهاد می کند.
دست یابی به توانمندی سازماندهی و بهره گیری از اطلاعات در حل مسائل نیازمند گرایشات و پیش بایسته هایی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرگرایش به تفکر انتقادی بر توانایی حل مسئله خلاق دانشجویان کارشناسی علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز شهرکرد در سال تحصیلی 99-1398صورت گرفته است. این تحقیق از منظر جمع آوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی – همبستگی و از حیث هدف در گروه تحقیقات کاربردی قرار دارد. از این رو، تعداد 290 نفر از جامعه طبق جدول مورگان، به روش تصادفی به عنوان نمونه گزینش و ابزار پژوهش مشتمل بر پرسشنامه های استاندارد گرایش به تفکر انتقادی ریکتس( 2003) و پرسشنامه حل مساله هپنر( 2004) به ترتیب با آلفای کرونباخ( 92/0 و 90/0) برای آنها اجزا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، آزمون کولموگروف- اسمیرنف و همبستگی پیرسون به کمک نرم افزار23spss استفاده گردید. طبق یافته ها بالاترین میزان ارتباط بین گرایش به تفکر انتقادی و توانایی حل مسئله در سطح 05/0مشاهده شد. ضرایب این ارتباط بین گرایش به تفکر انتقادی با زیر مقیاس های اعتقاد به حل مسئله و کنترل شخصی در سطح متوسط قابل تایید و بین گرایش به تفکر انتقادی و زیر مقیاس سبک گرایش- اجتناب غیر قابل تایید بود. بنابراین نتایج نشانگر آن است که افراد دارای گرایش به تفکر انتقادی مثبت از توانایی حل مسئله بهتری برخوردارند. همچنین گرایش به تفکر انتقادی، خودکارآمدی و باور فرد را نسبت به توانمندی در حل مسئله؛ و کنترل بر هیجانات و رفتار شخصی در هنگام پرداختن به مسئله ارتقاء می بخشد. ولی ارتباطی بین این گرایش با ایجاد تمایل یا اجتناب برای حل مسئله یافت نشد. از این رو، نتایج این پژوهش آموزش و تقویت تفکر انتقادی دانشجویان را به منظور موفقیت در حل مسائل زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی پیشنهاد می کند.
کلمات کلیدی :
گرایش، تفکر انتقادی، حل مسئله
گرایش، تفکر انتقادی، حل مسئله
مشاهده مقاله
866
دانلود
0